یادداشت: نه خانی اومده؛ نه خانی رفته!

قوه قضاییه و دستگاه‌های امنیتی و نظارتی در بندر امام خمینی(ره) هر قدر برای برخورد با مفسدان، تلاش بسیاری کرده و کارهای خوبی انجام بدهند که سبب دلگرمی است، اما اگر تدبیری برای روی کارآمدن نیروهای ارزشی و کارآمد در ساختار اداره‌ها و نهادها نباشد، انگار نه انگار که نه خانی اومده و نه خانی رفته!

به گزارش پایگاه خبری خبر بندر امام خمینی(ره)، عبداله میرشاملو مدیرمسئول پایگاه خبری خبرخورموسی در یادداشتی نوشت: داستان‌های پرتکرار در بندرامام خمینی(ره) مثل داستان صفرقلی و خربزه‌اش شده است.

قوه قضاییه و دستگاه‌های امنیتی و نظارتی در بندر امام خمینی(ره) هر قدر برای برخورد با مفسدان، تلاش بسیاری کرده و کارهای خوبی انجام دهند که سبب دلگرمی است، اما اگر تدبیری برای روی کارآمدن نیروهای ارزشی و کارآمد در ساختار اداره‌ها و نهادها نباشد، انگار نه انگار که نه خانی مانده و نه خانی رفته ! و پیشتر سردبیر محترم خبربندرامام خمینی(ره) در یادداشت پادشاهان عریان به آن اشاره کرده بود! و پیشتر سردبیر محترم خبربندرامام خمینی(ره) در یادداشت “پادشاهان عریان” به آن اشاره کرده بود!

نمونه های ناکارآمدی بسیار است از جمله آب گرفتگی‌های مکرر در بندر امام خمینی(ره) که واقعا مشخص نیست چه کسی می‌بایست پاسخگوی زیرلجن رفتن زندگی مردم در روزهای بارانی و نزول رحمت الهی را بدهد! ستاد بحران اینجا چه کاره است و چرا فقط این ستادها چند روز قبل از بارندگی دور هم جمع می‌شوند و پس از بارش باران جلسه اضطراری جمع آوری آب های سطحی تشکیل می دهند! آیا فقط نقص قوانین است و اگر این چنین چرا این نقیصه برطرف نمی شود؟! چرا ستاد بحران یک مجموعه منسجم و قوی با امکانات ثابت در اختیار ندارد که در هر بارندگی چشم به این اداره و آن اداره برای کمک کردن و ارسال چند عدد پمپ و… نداشته باشد؟!

در جای دیگری می‌بینیم در منطقه ویژه اقتصادی بندر امام خمینی(ره) چند نفر تا کنون براثر سقوط از ارتفاع جان خود را از دست داده و یا آسیب جدی دیده‌اند و یا بر اثر انفجار یک نفر کشته شد ولی نه خانی رفت و نه خانی آمد! چرا هیچ کس زیرسوال نمی‌رود که پدر آمرزیده تو که مسئول آن قسمت بودی چرا دقت نکردی که این اتفاق رخ ندهد؟! اگر برخورد شده چرا برای مردم توضیح داده نمی‌شود و آیا افکار عمومی این میان نامحرمند!

از این قبیل اتفاق‌ها در منطقه پر از پول و ثروت بندرامام خمینی(ره) به صورت مکرر در حال رخ دادن است و البته با وجود پیگیری‌های دستگاه‌های امنیتی، قضایی و انتظامی، می‌بینیم کمی افراد مسئول آن مجموعه تکان‌هایی می‌خورند و تغییراتی در سطح پایین هم رخ می‌دهد، اما با توجه به عدم تغییر رویه و عدم تغییر نفرها در ساختار کلی مجموعه‌های مرتبط به آن اتفاق‌ها، به محض خوابیدن اوضاع و فراموشی موضوع، مجدد این اتفاقات تکرار می‌شود.

از زبان طنز عرض می‌کنم ، داستان بندرامام خمینی(ره) و این تکرار مکررها، همان صفرقلی و خربزه‌اش شده است که بخوانید خالی از لطف نیست.

داستان از این قرار است که مرد ساده دلی به اسم صفر قلی، خیلی دوست داشت مثل رئیس قبیله باشد، ولی زندگی خیلی ساده‌ای داشت و سعی می‌کرد خودش را مال‌دار و زورمند نشان بدهد.

بعضی وقت‌ها در بعضی کارها هم زیاده‌روی می کرد تا مردم بگویند که او خیلی دست و دل باز است و مثل آدم‌های ثروتمند زندگی می‌کند. مردم هم این را فهمیده بودند و او را صفر قلی خان، صدا می‌زدند.

یک روز از یک دِه به سمت دِه دیگر می‌رفت، می‌خواست چیزی بخرد و توی راه بخورد که دید پولش کم است.

تا به میدان رفت که یک خربزه ی کوچک بخرد، مردم آن قدر صفر قلی خان می‌کردند که مجبور شد یک خربزه بزرگ بخرد تا آبرویش نرود! بعد هم خربزه را برداشت و به سفر خود ادامه داد.

وقت ظهر که دید خیلی گرسنه است. زیر درختی نشست و خربزه را قاچ کرد و شروع به خوردن آن کرد، بعد با خود گفت: من که نمی‌توانم بقیه آن را با خودم ببرم، بهتر است پوست آن را به همراه کمی گوشتش باقی بگذارم تا اگر کسی دید بگوید که آدم چشم و دل سیری از این جا رد شده است.

بعد چشمهایش را بست تا کمی استراحت کند وقتی بیدار شد احساس گرسنگی کرد‌، تمام گوشت‌های خربزه را خورد و پوست نازکی از آن باقی گذاشت، با خودش گفت: باز هم سیر نشدم ، بهتر است که پوست‌ها را هم بخورم و تخمه‌ها را بگذارم، هر کس هم به اینجا برسد می گوید خان اسب داشت ، خودش خربزه را خورد و اسبش هم پوست آن را خورده است.

ولی باز هم احساس گرسنگی کرد ، تخم‌ها را خورد و گفت: اصلاً چه کسی خبر داشته که من از این راه آمده‌ام، اصلاً نه خانی آمده، نه خانی رفته است.

انتهای پیام/

https://biknews.ir/16280کپی شد! https://khabarbandaremamkhomeyni.ir/16280/یادداشت-نه-خانی-اومده؛-نه-خانی-رفته/کپی شد!